اگرچه فرض می‌کنیم که مانند همه افراد دیگر باید به دنبال اعتماد به نفس باشیم، اما ممکن است شک‌های خصوصی در مورد اینکه اعتماد به نفس در واقع یک حالت ذهنی ناپسند است، داشته باشیم. ما ممکن است، بدون اینکه به طور کامل به آن پی ببریم، ایده داشتن اعتماد به نفس واقعی را عجیب و غریب و توهین‌آمیز بدانیم و به طور مخفیانه به خضوع و فروتنی وابسته باشیم.

ممکن است به این واقعیت که از آن دسته افرادی نیستیم که در رستوران شکایت می‌کنیم، افتخار کنیم. ما برای به دست آوردن حقمان سر و صدا نمی‌کنیم. ما از همه دوستانمان نمی‌خواهیم که تعطیلات خود را به خاطر ما تغییر دهند. ما صدای پخش موسیقی خود را بلند نمی‌کنیم. فروتنی ما از برخی از ارتباطات عمیقاً ناپسند مربوط به خوداظهاری محافظت می‌کند، که ممکن است در اوایل زندگی ما در حضور افرادی که هم بسیار نامطبوع و هم بسیار با اعتماد به نفس بودند، شکل گرفته باشد. ممکن است آنها ترسناک، بی‌صبر، بی‌توجه و گستاخ بوده باشند. ممکن است آنها در موقعیت‌هایی فریاد بزنند و گوشی را روی کسانی که معتقد بودند به اندازه کافی به آنها احترام نمی‌گذارند، قطع کنند. ممکن است شروع به فکر کردن کرده باشیم که این همان چیزی است که مردم برای موفقیت با اعتماد به نفس نیاز دارند و اگر اینطور باشد، موفقیت قابل‌توجهی نصیب ما نخواهد شد.

نباید فراموش کنیم که شک به اعتماد به نفس به‌طور سنتی از حمایت فرهنگی زیادی برخوردار بوده است. مسیحیت، که برای قرن‌ها بزرگترین تأثیر بر ذهنیت غربی را داشت، به شدت نسبت به کسانی که ممکن است بیش از حد خود را خوب بدانند، بدبین بود. در حالی که فروتنان در فضل الهی غرق بودند، مغروران آخرین نفراتی بودند که وارد بهشت می‌شدند.

با این حال، این نگرش می‌تواند خطراتی به همراه داشته باشد. ممکن است عدم اعتماد به نفس ما نه معطوف به بی‌رحمی و ترویج حماقت، بلکه معطوف به مبارزه برای مهربانی و خرد باشد. عدم اعتماد ما به اعتماد به نفس ممکن است اجازه دهد تا نسخه‌های تنزل‌یافته خوداظهاری شکوفا شوند.

ممکن است چند نفر هم در معرض خطر تبدیل شدن به آدم اهل پز دادن، خودخواه و خودسر باشند. اما اعتماد به نفس در ذات خود کاملاً با حساس، مهربان، باهوش و آرام باقی ماندن سازگار است. ممکن است خشونت، نه اعتماد به نفس، چیزی باشد که ما از آن متنفریم.

متأسفانه اینکه در درون وجود خود مهربان، جالب، باهوش و خردمند باشیم کافی نیست، ما باید مهارتی را توسعه دهیم که به ما امکان می‌دهد استعدادهای خود را در جهان گسترده فعال کنیم. اعتماد به نفس چیزی است که تئوری را به عمل تبدیل می‌کند. نباید آن را دشمن خوبی‌ها دانست؛ بلکه  این کاتالیزور حیاتی و مشروع آنها است. ما باید به خود اجازه دهیم که اعتماد خود را به اعتماد به نفس تقویت کنیم.