نه چندان. "معاهدات بینالمللی عمدتاً در دستیابی به اثرات مورد نظر خود شکست خوردهاند." این عنوان مقاله جدید ماست که به تازگی در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است. ما میتوانیم چنین اظهار نظر جسورانهای داشته باشیم زیرا این اولین مطالعه از نوع خود است و قبلاً هرگز انجام نشده است. هیچکس روشهایی را که معمولاً از حوزه اپیدمیولوژی، بهداشت عمومی، پزشکی بالینی - این نوع رویکردهای کمی - نشأت میگیرند، در مورد این موضوع اعمال نکرده است. ما چیزی در حدود ۲۴۰۰۰ رکورد را برای مطالعات مرتبط جستجو کردیم و آن را به ۲۲۴ مطالعه اولیه محدود کردیم که از این تعداد، تنها حدود ۸۲ مورد نتایج خود را با جزئیات کافی گزارش کرده بودند که میتوانستند مورد متاآنالیز قرار گیرند. در نهایت ۵۳ معاهده را تجزیه و تحلیل کردیم. ما میتوانیم انواع عوامل مختلف را به صورت کلنگر بررسی کنیم - مانند نوع محلی که معاهده در آن مذاکره میشود، دوره زمانی، زمان ارزیابی معاهده و با چه روشهایی. و بر این اساس، میتوانیم از نظر آماری بگوییم که معاهدات تجاری و مالی خوب هستند. آنها به طور مداوم به اثرات مثبت دست مییابند.
اما در هر دسته دیگری از معاهدات - زیستمحیطی، حقوق بشر، بشردوستانه، دریایی و امنیتی - هیچ تأثیر قابلتوجهی در جهت مورد نظر مشاهده نکردیم. و کاملاً تعجبآور است که در برخی موارد، ممکن است واقعاً باعث آسیب شده باشند. اگر به برخی از یافتههای جزئیتر بپردازید، متأسفانه به نوعی مطالعه ناامیدکنندهای تبدیل میشود. به عنوان مثال، کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد. این کنوانسیون با رتبهبندیهای پایینتر حقوق بشر عفو بینالملل، بدون بهبود در پیامدهای سلامتی، با بدتر شدن اقدامات حقوق بشری و - بسیار متناقض - افزایش کار کودکان مرتبط بود.
آنچه معاهدات را علاوه بر اینکه صرفاً یک معاهده تجاری و مالی باشند، مؤثرتر میکند، داشتن یک محل مذاکره کوچکتر است. به نظر میرسد این با تأثیر بیشتر مرتبط باشد. وقتی صدها کشور یک معاهده را امضا میکنند، به نظر میرسد که تأثیر کمتری نسبت به معاهداتی دارند که کشورهای کمتری - کمتر از پنج کشور یا بیشتر - آنها را امضا کردهاند. چرا؟ شاید میزان بیشتری از پذیرش وجود داشته باشد. شاید آنها از قبل همفکر باشند. شاید حس قویتری از پاسخگویی وجود داشته باشد. همچنین، سازوکارهای اجرایی - که احتمال یک تحریم یا پیامد خاص را که توسط دادگاه، کمیته یا سایر مراجع قانونی اعمال میشود، پیشبینی میکنند - به نظر میرسد تنها چیزی هستند که معاهدات غیرتجاری و مالی را مؤثرتر کردهاند. با این حال، برای معاهدات تجاری و مالی، فرقی نمیکرد که مکانیسم اجرایی داشته باشند یا نه - آنها صرف نظر از آن کار میکردند.
اغلب اوقات ما فرض میکنیم که معاهدات کار میکنند زیرا کشورها آنها را امضا، تصویب و اجرا میکنند و مردم تمایلی به نقض قوانین ملی ندارند. اما در واقع، ما شواهدی یافتیم که نشان میدهد هرچه یک معاهده زودتر ارزیابی شود، تأثیرات آن بیشتر است. آنچه این میگوید این است که لزوماً مکانیسمهای قانونی مهمترین چیز در اینجا نیستند. در واقع ممکن است خود فرآیند مذاکره در مورد معاهده باشد. وقتی توجه زیادی به مذاکرات میشود، افراد بین دولتها و نهادهای بینالمللی ارتباط برقرار میکنند، اغلب جامعه مدنی درگیر میشود. توجه خبری زیادی به آن میشود. خود این فرآیند ممکن است در واقع مهمتر از اجرای یک قانون چند سال بعد باشد.
دیدگاه خود را بنویسید