همه چیز فراوان شده، همه چیز در دسترس است. ما می‌توانیم از چهار گوشه دنیا محصولاتی برای مصرف در اختیار داشته باشیم. میوه‌ها از هر جایی وارد می‌شوند، حتی خرمالو که در زمان رسیدن طعمی غنی و عسلی مانند دارد و بافتی مانند زردآلو و پوستی شبیه سیب.

اما فاجعه این است که چیز زیادی از آنچه در اختیار داریم متوجه نمی‌شویم. بودیسم عجله و غفلت ما را هدف قرار می‌دهد. با ناتوانی در قدردانی از چیزهایی که در دستان خود داریم، بسیار تنگ‌دل‌تر و ناراضی‌تر از آنچه باید باشیم می‌شویم. ما در سر رویای شهرت و موقعیت عالی را داریم. ما وضعیت خود را محدود و بی‌انگیزه وصف می‌کنیم. ما به دنبال دنیایی بهتر هستیم، بدون اینکه دنیای حاضر را حسابی و به درستی بسنجیم. اگر می‌توانستیم چشمانمان را باز کنیم، جهان‌های زیادی وجود داشت که بتوانیم درست در مقابلمان ببینیم.

راهب بودایی چینی (در بودیسم هرگز «هنرمند» تنها نداریم) موکی فاچانگ کشیدن شش خرمالو را در اواسط قرن سیزدهم به پایان رساند. کسانی که با درس‌های زندگی او همدل هستند، از آن زمان به دقت به این اثر نگاه می کنند، به ویژه پس از اینکه در سال 1606 اثر به ژاپن رسیدد و با افتخار در سالن مراقبه در معبد دایتوکو-جی در کیوتو قرار گرفت.

موکی فاچانگ، شش خرمالو، قرن سیزدهم، سونگ جنوبی، چین

ظاهراً هیچ چیز خاصی در مورد خرمالوها وجود ندارد و این دقیقاً نکته اصلی اثر است. آنهایی که عجله دارند، کسانی که در نهایت نمی‌توانند متوجه چیزی شوند و ارزش چیزها را به درستی بسنجند، مانند خیلی چیزهای دیگر از کنار این خرمالوها نیز می‌گذرند. موکی سعی دارد نگاه بی حوصله ما را کند و آهسته کند. او عمداً میدان بصری را خالی می‌کند و این آثار متواضع طبیعت را برای تعمق تأمل‌آمیز در مقابل ما قرار می‌دهد و به ما این امکان و جرات را می‌دهد که آنها را نادیده بگیریم و در عین حال با تمام امکانات هنری‌اش به ما التماس می‌کند که چنن کاری نکنیم.

نگهبانان نقاشی در کیوتو به‌طور سنتی از ما می‌خواستند که حداقل سه دقیقه برای تماشای اثر مکث کنیم، این مدت زمان بسیار طولانی به نظر می‌رسد. اما وقتی چالش را می‌پذیریم، پس از حدود سی ثانیه اول، احتمالاً تنفس ما کند می‌شود و ممکن است شروع کنیم به درک میزان قابل قدردانی بودن اثر. هر خرمالو، اگرچه از دور همه «یکسان» به نظر می‌رسند، از نظر اندازه، شکل و رنگ متمایز است. آنچه در ابتدا ممکن است یکسان و مشابه تصور کنیم، در حقیقت مملو از تفاوت است. هر خرمالو به همان اندازه‌ای متمایز است که هر یک از فرزندان برای والدینش.

آنچه موکی از ما خواسته با تکه‌های میوه انجام دهیم، بهتر است که به‌طور گسترده‌تر با جهان انجام دهیم، ممکن است این بار نگاه دوم و سومی به قرص‌های نان، ابرها، سنگ‌فرش‌ها، کتاب‌های روی قفسه‌هایمان، برگ‌های علف و مهم‌تر از همه یکدیگر بیندازیم. وقتی یاد بگیریم که در چیزهای ارزان قیمت ارزش را پیدا کنیم، هرگز فقیر نخواهیم شد، خواه پولدار باشیم یا بی‌پول تفاوتی نمی‌کند. و هرگز حوصله‌مان سر نخواهد رفت، هر چقدر هم که اوضاع آرام و ساکن باشد. خرمالوها با تواضع و فروتنی کارهای مهمی برای ما انجام می‌دهند، آنها ما را به مسیر رهایی راهنمایی می‌کنند.