رسانهها از قضاوت دریغ نمیکنند. در حالی که ظاهراً فقط در مورد رویدادها گزارش می دهند، دائما - و بهطور مخفیانه - احکام گستردهتری در مورد اینکه چگونه باید زندگی کنیم و برای چه چیزی باید ارزش قائل شویم صادر میکند. رسانه به ما میگوید که چه کسی معتبر است و چه کسی شرمآور، چه رابطه ای شایسته است، چگونه باید روابط جنسی را مدیریت کرد، چه مبالغی را باید به دست آوریم، چه کسی گناهکار است، چه کسی قابل تحسین است، چه کسی شرور است. گاهی اوقات نیز میگویند که آیا ما در معرض دید عموم هستیم، چگونه به نظر میرسیم، چقدر کارمان ارزشمند است و آیا شایسته ستایش هستیم یا نه.
مواجهه با چنین قضاوتهایی ممکن است عذابآور باشد. چنین وضعیتی میتواند به ما بفهماند که روشی که مطابق آن دوست داریم روابط خود را رهبری کنیم با آنچه مقامات بالاتر روزنامه نگاری به عنوان «عادی» شناخته و اعلام کردهاند، مطابقت ندارد. رسانههای برایمان مشخص میکنند که خواستهها و آرزوهای ما انحرافی یا ارتجاعی است. نظرات ما ممکن است به عنوان زشت یا عجیب طبقهبندی شود. ممکن است یاد بگیریم که زندگی حرفهای ما بهگونهای پیش نمیرود که رسانهها آن را چشمگیر بدانند. هرازگاهی ممکن است در روزنامهها مقالهای پیدا کنیم که مستقیماً به ما میگوید که هرگز نباید زحمت بیدار شدن را به خود بدهیم.
با اینکه آسان و راحت نخواهد بود اما زمانی که ما میخواهیم موفق به انجام کاری شویم، ممکن است بسیار بیشتر نیاز به تلاش و قدرت ذهنی غیرمعمول و قابل تحسینی داشته باشیم، یعنی خودمان را بهتر بشناسیم؛ اگرچه ممکن است این نکته ساده یا بدیهی به نظر برسد.
منظور ما از شناخت خود در این زمینه، فرآیند ایجاد یک برداشت گسترده از دلایلی است که چرا دیدگاههای خاصی داریم، چرا کارهای خاصی انجام میدهیم و چرا گذشته ما آنگونه است که هست. هنگامی که خود را بهطور کامل بررسی کردیم، لزوماً همه چیزهایی را که هستیم یا بودهایم تأیید نمیکنیم، اما میفهمیم که چگونه و چرا همه چیز به شکل خاصی درآمده است. رابطه ما ممکن است در تضاد با زمانه ما باشد، اما ما درک خواهیم کرد که چگونه - با توجه به دوران کودکی متمایزمان و نحوه شکل گیری شخصیت ما - ممکن است برای ما منطقی باشد. ما ممکن است کاملاً به درآمد خود افتخار نکنیم، اما خواهیم دید که چرا تلاقی خاص استعدادها و ممانعتهایمان ما را به مسیری سوق داد که بتوانیم با آن سازش کنیم. و اگرچه ممکن است به هر کلمه در کتابی که نوشتیم یا هر فریم از فیلمی که ساخته ایم افتخار نکنیم، ما مالک کارهایی هستیم که انجام دادهایم، میدانیم انگیزه خلق کردن مانند آنچه انجام دادیم از کجا نشأت گرفته است، اینکه برنده شویم. ما به دنبال تایید خارجی هستیم و محکومیت خارجی نیز چیز جدیدی برای گفتن به ما نخواهد داشت. ما تاریخ خود را خواهیم دانست، ما اعتقادات خود را مرور کردهایم و به هر یک ضربه سختی زدهایم. بدین ترتیب ما داور زندگی خود خواهیم بود.
هنگامی که خودمان را به این طریق بررسی کردیم، ممکن است کمتر وسوسه شویم کاری انجام دهیم که نور مهمی بر آسیب پذیری روانی ما در برابر رسانهها میاندازد، اینکه نام خود را در اینترنت جستجو کنیم، اگرچه این کار بسیار وسوسهانگیز است. وقتی نام خود را در یک موتور جستجو قرار جستوجو میکنیم تا ببینیم رسانهها از ما چه میگویند - اقدامی احمقانه و همانقدر غیرقابل مقاومت همجون جستجوی نام خود در دفتر خاطرات دیگران - به طور ضمنی این باور را آشکار میکنیم که حقیقت حیاتی درباره خودمان باید در اصل به جای اینکه در درونمان باشد، در بیرون است. آنها، کسانی که در فضای دیجیتال هستند، قضاوت میکنند که آیا ما خوب هستیم یا بد، آنها هستند که می سنجیند آیا زندگی شخصی ما قابل تحمل است یا خیر، آیا شریک زندگی ما قابل قبول است، آیا کار ما زیاد است یا خیر و آیا اخلاق ما خوب است یا نه. فقط یک نشانه بر خلاف آن، یک پست وبلاگ یا مقاله ناخوشایند در جهتی دیگر، ممکن است کافی باشد تا ما را از تعادل خارج کند و پایههای وجودمان را متلاشی کند.
اما اگر به اندازه کافی ایدههای خود را کاوش کرده باشیم، اگر با زندگی خود از درون آشنا باشیم، اگر بهطور کامل بدترین چیزهایی را که می توان با دلیل درباره ما گفت، در اختیار داشته باشیم، آنگاه چیزی که موتور جستجو نشان میدهد بیاهمیت خواهد بود. اگر تا به حال توانستهاید این همه درد را متحمل شوید یا اهمیت زیادی به نظرات خارجی بدهید دیگر کافی است. ما در درون خودمان میدانیم که خوشحالیم یا افسرده، با عیبها و وسوسههایمان صلح کردهایم و میدانیم که چقدر زشت یا زیبا هستیم. هر چه در مورد ما گفته شود بدین ترتیب اخبار تاریخگذشته است. هر چیز دیگری دیوانگی و فرافکنی تصادفی از سوی غریبه ها خواهد بود که با مزاحمت های خود دست و پنجه نرم میکنند. لازم نیست مرتباً فضای آنلاین را بررسی کنیم، زیرا رسانهها نمیتوانند چیزی در این زمینه به ما یاد بدهند که چه کسی هستیم ، خواه رقتنگیز و خواه قابل تحسین. رسانهها چیز جدیدی برای گفتن ندارند.
دیدگاه خود را بنویسید