ما تحت این برداشت اشتباه هستیم که تنها چیزی که میتواند اشک را توجیه کند، یک فاجعه واضح و غیرقابل انکار است. اما فراموش میکنیم که هر ساعت چند مسئله کوچک اشتباه پیش میرود، چقدر چیزهای ظاهراً «کوچک» میتوانند بر ما تأثیر بگذارند و چقدر این مسائل ممکن است در مدت زمان طولانی احساس گیجکنندهای به ما بدهد.
ریشه سندرم خودفریبی تصویر بسیار نامناسبی است از آنچه مردم در سطوح بالای جامعه واقعاً هستند. ما احساس خودفریبی میکنیم نه به این دلیل که به طور منحصر به فرد دارای نقص هستیم، بلکه به این دلیل که نمیتوانیم تصور کنیم که نخبگان نیز باید عمیقاً نقص داشته باشند، آن هم در زیر سطحی که بیش از حد صیقلی شده است.
وع خاصی از عدم اعتماد به نفس به طور خاص زمانی ایجاد میشود که بیش از حد به عزت نفس خود وابسته باشیم و در هر موقعیتی که به نظر میرسد تهدیدی برای آن وجود دارد، دچار اضطراب شویم.
ما با یک احساس کلی کار میکنیم که ممکن است خوب باشد که بهعنوان (مثلاً) یک خلبان یا مدیریت یک هتل، یک دامپزشک مشغول باشیم یا برنامه های تلویزیونی تولید کنیم، اما ما خجالت میکشیم که به جزئیات اینکه لذت بخشترین جنبههای چنین مشاغلی ممکن است کجایشان باشد، بپردازیم.
این آهنگ در ابتدا به عنوان یک قطعه جانبی منتشر شد، اما به سرعت به یکی از پرفروش ترین تکآهنگ های تمام دوران تبدیل شد، آن هم به لطف قدرت لمس چیزی جهانی در روح انسان.
ما از همان ابتدای زندگی، خود را ما تحت فشار زیادی قرار میدهیم تا آن موجود ترسناک و واپسگرا، گریهکن نباشیم. نوزادان گریه میکنند، نه والدین یا مدیران ارشد. کودکان جیغ میزنند، نه چهلوهشت سالهها با ماشین و گذرنامه.
ما از عجیببودن، حماقت و افراط و تفریط چشمپوشی میکنیم تا ردای آن گونه بسیار محترم، قابلستایش و در واقع کاملاً ناشناختۀ بشریت را بپوشیم: یک فرد عادی.
ما میتوانیم از ذهن خود بیشتر از آنچه که باید از آن ترسید وحشتزده باشیم، زیرا چیزهای خاصی در آن وجود دارد که به طرز عجیب و غریبی یادآور اعمالی اند که مردم انجام دادهاند و به زندان افتادند. ممکن است چیزی در مورد پول یا خشونت، جنسیت یا فریب باشد. آیا ما واقعاً دزد، قاتل، انحراف، گناهکار یا هیولا هستیم؟
ما ممکن است چند مورد از پیچیدهترین و نگرانکنندهترین ایدههایی را که ممکن است گاهی اوقات به ذهن ما خطور کند، تهیه کنیم و جرات کنیم خود را در برخی از آنها تعریف کنیم؛ نه برای فروپاشی در ناامیدیای بدبینانه، بلکه برای اینکه صادقانه بدانیم که باید چگونه با آنها برخورد کنیم.
در تاریخ رسانهها گاهاً اتفاق افتاده است که یک هیولای واقعی پیدا شده است: شاید در دفتر رئیس جمهور، یا در یک لشکر ارتش یا یک زیرزمین حومه شهر. از چنین اکتشافات خارقالعاده و لرزهای، که ممکن است تعدادشان در هر قرن بیش از انگشتان یک دست نباشد، یک باور عمومی در هر سازمان رسانهای و در ذهن آخرین روزنامهنگار مشتاق جا افتاده است: هیولاها در همه جا وجود دارند، در ادارات، خانهها، سالنهای ورزشی، برجهای کنترل فرودگاه، سالنهای عمل و اتاقهای کابینت.
علائم اضطراب عملکرد جنسی چیست؟ چه عواملی باعث ایجاد آن میشوند؟ و مهمتر از همه، چگونه میتوان آن را درمان کرد؟ پاسخ این سوالات و بیشتر را در این مقاله بیابید.
اختلال سازگاری (Adjustment Disorder) یک وضعیت روانی است که زمانی رخ میدهد که فرد در پاسخ به یک تغییر یا استرس قابل شناسایی در زندگیاش، دچار مشکلات عاطفی یا رفتاری میشود. این تغییرات میتوانند شامل موارد مختلفی باشند، از تغییر شغل یا محل زندگی گرفته تا از دست دادن عزیزان یا پایان یک رابطه.