در این مقاله به بررسی ریشه ی عدم تعادل های احساسی، از جمله ترس، خشم، اضطراب و افسردگی می پردازیم و به شما کمک می کنیم تا الگوهای مخرب دوران کودکی خود را شناسایی و اصلاح کنید.
در این مقاله، سفری عمیق به ورای صبر و همدلی خواهیم داشت و نقش واقعی یک "همراه" در کنار فرد مبتلا به بیماری روانی را بررسی خواهیم کرد. خواهید آموخت که چرا صبر به تنهایی کافی نیست و چگونه میتوانید با درک عمیقتر نیازها و چالشهای یک فرد مبتلا، به او در مسیر بهبودی یاری برسانید.
این ویدئو به بررسی رابطه مستقیم بین عشق سالم، پایدار و معنوی با مفاهیم خویشتندوستی و عزتنفس میپردازد. تشریح میکند که عشق واقعی نیازمند شناخت خود و پذیرش خویش است.چگونه میتوان با تقویت خویشتندوستی و عزتنفس، روابط عاطفی مثبتتری داشت.
عشق، یکی از مفاهیم بزرگ و عمیق در زندگی است که هر فردی به دنبال آن است. اما چه چیزی عشق را به چنین قدرتی مجذوب میکند و چرا برای زندگی ما مهم است؟ در این مقاله، به شرحی جذاب و الهامبخش درباره عشق و اهمیت آن میپردازیم.
مقاله با عنوان "عصبانی هستم" درباره روش مناسب برخورد با عصبانیت صحبت میکند.ابتدا به دلایل احتمالی عصبانیت مانند مسائل خانوادگی اشاره میکند.سپس میگوید باید راهی برای ارتباط مناسب با هم پیدا کرد.مقاله پیشنهاد میدهد صراحتاً احساسات را بیان کرده و از آنها بفهمند.تاکید دارد باید راهی برای نزدیک شدن پیدا کرد نه جدایی. در کل روشهای مناسب با عصبانیت را توضیح میدهد.
مقاله با عنوان "علاج رسانهها" راهکارهایی برای کاهش تاثیر رسانهها بر ذهن معرفی میکند.ابتدا پیشنهاد میکند دیگر از رسانهها برای درک دنیا استفاده نکنیم.سپس تاکید میکند میتوانیم عمدا در مورد آخرین اتفاقات بیاطلاع بمانیم.همچنین پیشنهاد میدهد به مطالعه موضوعات غیرمعمول مانند سیارات دیگر بپردازیم.در کل مقاله به دنبال ارائه راهکارهایی برای کاهش تاثیر رسانهها و تمرکز بیشتر بر منابع غیررسانهای است.
چگونه و از طریق چه مکانیسمهایی، تروما میتواند در درون خود فیزیکی ما نهفته یا حتی "ذخیره" شود؟ آیا یک اندام واقعاً میتواند غم و اندوه را "به یاد آورد"؟ آیا استخوانها میتوانند خاطره یک والدین ستمگر یا یک طلاق زندگیگسل را در خود نگه دارند؟
فوبیاها ترسهای غیرمنطقی و شدید از اشیاء یا موقعیتهای خاص هستند که میتوانند زندگی روزمره فرد را مختل کنند. در این مقاله، به بررسی علمی فوبیاها و مطالعه موردی معروف "پسر دکمهای" میپردازیم.
در تاریخ رسانهها گاهاً اتفاق افتاده است که یک هیولای واقعی پیدا شده است: شاید در دفتر رئیس جمهور، یا در یک لشکر ارتش یا یک زیرزمین حومه شهر. از چنین اکتشافات خارقالعاده و لرزهای، که ممکن است تعدادشان در هر قرن بیش از انگشتان یک دست نباشد، یک باور عمومی در هر سازمان رسانهای و در ذهن آخرین روزنامهنگار مشتاق جا افتاده است: هیولاها در همه جا وجود دارند، در ادارات، خانهها، سالنهای ورزشی، برجهای کنترل فرودگاه، سالنهای عمل و اتاقهای کابینت.